تاریخ انتشار : چهارشنبه 1 مرداد 1404 - 23:01
کد خبر : 7747

رجزخوانی برای جمهوریت؛ مهندسی ذهن‌ها پیش از رفراندوم

رجزخوانی برای جمهوریت؛ مهندسی ذهن‌ها پیش از رفراندوم
وقتی امنیت ملی در کوچه پس‌کوچه‌های شایعه قربانی می‌شود؛ صدای طبل جنگ را نه دشمن، که ضعف روایت رسمی به صدا درمی‌آورد.

✍️کیوان دارابخانی

 

ادعای جنجالی سعید لیلاز مبنی بر انفجار هم‌زمان ۱۵۰ لانچر موشک ایران و هک کامل سامانه‌های پدافند هوایی، اگر صحت داشت، بی‌شک یکی از بزرگ‌ترین فجایع امنیتی و نظامی تاریخ معاصر کشور بود و واکنش‌های گسترده داخلی و بین‌المللی را به دنبال می‌داشت. اما با نگاهی دقیق به بیانیه‌های رسمی وزارت دفاع و سازمان‌های امنیتی، گزارش‌های مراکز پژوهشی معتبر داخلی و بین‌المللی، و بررسی رسانه‌های اصلی، این ادعاها فاقد هرگونه تأیید مستند و قابل اتکا هستند (وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران، بیانیه خرداد ۱۴۰۴؛ IISS، گزارش ۲۰۲۵).

 

از منظر فنی، ادعای هک کامل سامانه‌های پدافند، بسیار دور از واقعیت و نادرست است. سامانه‌های دفاعی پیشرفته معمولاً از معماری امنیتی چندلایه برخوردارند که نفوذ هم‌زمان به تمامی بخش‌های آن تقریباً غیرممکن است. در جریان جنگ‌های سایبری بزرگ جهان، حتی کشورهای برخوردار از پیشرفته‌ترین فناوری‌های دفاعی نیز به‌ندرت هدف حملات هم‌زمان و فراگیر علیه تمامی زیرساخت‌های سایبری نظامی خود قرار گرفته‌اند؛ رخدادی که معمولاً با واکنش‌های شدید نظامی و دیپلماتیک همراه است (NATO Cooperative Cyber Defence Centre of Excellence, 2024).

 

از این رو، انتشار چنین اظهاراتی نه صرفاً تحلیل، که بخشی از یک عملیات روانی هدفمند است که با تخریب اعتماد عمومی به نهادهای امنیتی و دفاعی، می‌کوشد تا سرمایه اجتماعی را کاهش دهد. پژوهش‌های روانشناسی اجتماعی ثابت کرده‌اند که کاهش اعتماد به نهادهای کلیدی، به خصوص در بخش امنیت ملی، مستعد ایجاد بحران مشروعیت است که دشمنان خارجی می‌توانند به راحتی از آن بهره‌برداری کنند (Aronson, Wilson & Akert, 2023).

 

مسأله مهم‌تر آن است که این ادعاها در بستر بحران‌های فعلی، به جای ارائه راهکارهای تخصصی و کارشناسانه، به‌نوعی سهم‌خواهی سیاسی مبدل شده‌اند. ارائه نسخه‌ای مثل رفراندوم، بدون ارزیابی دقیق ظرفیت‌های حقوقی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی کشور، از منظر علم سیاست و حقوق اساسی کاملاً غیرمسئولانه است و نمونه‌هایی از پیامدهای آن در کشورهای مختلف، منجر به تشدید بحران‌های سیاسی و اجتماعی شده است (Diamond & Plattner, 2022).

 

برخی تحلیل‌گران و فعالان سیاسی در بزنگاه‌های حساس، با سوءاستفاده از فضای نارضایتی عمومی، به جای تقویت انسجام ملی و ارتقاء ساختارهای موجود، به دنبال منافع شخصی و گروهی خود هستند. این سهم‌خواهی‌ها، وقتی در پوشش اظهاراتی فاقد پشتوانه علمی و فنی مطرح می‌شوند، به شدت به تضعیف اراده ملی و ایجاد شکاف در جامعه می‌انجامند. چنین رفتارهایی در زمانی که جان و امنیت مردم و کشور در خطر است، مصداق بارز خیانت به منافع ملی است.

 

سیاست‌های نادرست و ناکارآمد دشمنان خارجی که مبتنی بر «فروپاشی نرم» و ایجاد شکاف‌های اجتماعی است، می‌تواند از این شکاف‌ها به بهترین نحو بهره‌برداری کند. مطالعه تاریخ معاصر ایران و همچنین تجربیات سایر کشورها در مواجهه با جنگ‌های هیبریدی نشان می‌دهد که بازی با سرمایه اعتماد اجتماعی و افزایش اختلافات داخلی، زمینه‌ساز سقوط نظام‌های سیاسی شده است (Byman, 2019).

 

بنابراین، در بزنگاه‌های مهم تاریخی، حفظ وحدت، تقویت اعتماد عمومی به نهادهای رسمی، و حرکت در چارچوب قانون اساسی و فرآیندهای قانونی، تنها راه مقابله مؤثر با تهدیدات داخلی و خارجی است. هرگونه گسست و تضعیف نهادهای کلیدی، به مثابه واگذاری پیروزی به دشمن است و پیامدهای آن به قیمت از دست رفتن امنیت و تمامیت ارضی کشور تمام خواهد شد.

 

در نهایت، همه دلسوزان ایران باید از بازی‌های سهم‌خواهانه سیاسی که جان و مال مردم را به خطر می‌اندازد، پرهیز کنند و به جای شعار و رجزخوانی‌های بدون سند، با احترام به قانون، ارائه تحلیل‌های کارشناسانه و حمایت از انسجام ملی، راه را برای پیشرفت و امنیت پایدار کشور هموار سازند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.