تاریخ انتشار : دوشنبه 20 اسفند 1403 - 7:36
کد خبر : 5647

رابطه سیاست‌زدگی و توسعه پایدار در کرمانشاه؛ آسیب‌شناسی و راهکارها

رابطه سیاست‌زدگی و توسعه پایدار در کرمانشاه؛ آسیب‌شناسی و راهکارها
در استان کرمانشاه، یکی از اصلی‌ترین مشکلات در مواجهه با سیاست‌زدگی، بحران در مفهوم‌سازی سیاست است. مفهوم سیاست، که باید به‌عنوان فرآیند تصمیم‌گیری برای مدیریت منابع عمومی و توسعه جامعه در نظر گرفته شود، در این منطقه به ابزاری برای حفظ قدرت و جایگاه‌های شخصی و گروهی تبدیل شده است. این تقلیل‌گرایی مفهومی موجب بی‌اعتمادی عمومی به سیاست‌های اجرایی و کاهش تمایل به مشارکت سیاسی در سطح عمومی می‌شود.

پدیده سیاست‌زدگی در ایران، و به‌ویژه در استان‌هایی مانند کرمانشاه که با ویژگی‌های خاص جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی روبرو هستند، به یکی از چالش‌های ساختاری و نهادی تبدیل شده است. این پدیده به‌ویژه در کرمانشاه، موجب تداخل مفاهیم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و ضعف در کارکردهای اساسی نهادهای عمومی و دولت می‌شود. سیاست‌زدگی در این استان برخلاف تحلیل‌های رایج، به‌طور مستقیم به بحران مفهومی در درک سیاست، حکمرانی و رابطه آن با جامعه منتهی می‌شود.

 

سیاست‌زدگی به فرآیندهایی اطلاق می‌شود که در آن سیاست از یک ابزار برای تصمیم‌گیری‌های عمومی و حل مشکلات اجتماعی به ابزاری برای مدیریت رقابت‌های قدرت‌محور تبدیل می‌شود. در این فرآیند، سیاست‌زدگی به‌طور عمده به معنای اشباع فرآیندهای حکومتی و اجتماعی با رویکردهای جناحی و احساسی است که موجب از بین رفتن استقلال و اثربخشی سیاست‌ها می‌شود.

 

در استان کرمانشاه، سیاست‌زدگی نه‌تنها در عرصه اجرایی بلکه در عرصه فکری و تئوریک نیز نمود پیدا کرده است. این مفهوم در سطح جامعه، به‌طور غیررسمی به ائتلاف‌های جناحی و فردی تقلیل یافته و به محلی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی تبدیل شده است. در این روند، سیاست‌های کلان‌تر که باید به‌هدف توسعه و رفاه عمومی طراحی شوند، بیشتر تحت تأثیر منافع کوتاه‌مدت و جناحی قرار می‌گیرند تا بر اساس تحلیل‌های علمی و واقع‌گرایانه.

 

در استان کرمانشاه، یکی از اصلی‌ترین مشکلات در مواجهه با سیاست‌زدگی، بحران در مفهوم‌سازی سیاست است. مفهوم سیاست، که باید به‌عنوان فرآیند تصمیم‌گیری برای مدیریت منابع عمومی و توسعه جامعه در نظر گرفته شود، در این منطقه به ابزاری برای حفظ قدرت و جایگاه‌های شخصی و گروهی تبدیل شده است. این تقلیل‌گرایی مفهومی موجب بی‌اعتمادی عمومی به سیاست‌های اجرایی و کاهش تمایل به مشارکت سیاسی در سطح عمومی می‌شود.

 

علاوه بر این، این بحران مفهوم‌سازی در کرمانشاه از دو زاویه قابل بررسی است. از یک‌سو، نخبگان سیاسی و اجتماعی استان غالباً سیاست را به‌عنوان ابزاری برای هویت‌سازی جمعی و بازتولید منابع قدرت در نظر می‌گیرند. از سوی دیگر، توده‌های مردم و اقشار اجتماعی به دلیل تجربه‌های منفی از سیاست‌های ناکارآمد و وعده‌های غیرعملی، سیاست را به‌عنوان یک پدیده انتزاعی و غیرقابل دسترس می‌بینند که نه تنها مشکلاتشان را حل نمی‌کند، بلکه موجب دامن‌زدن به بحران‌های اجتماعی می‌شود.

 

پدیده سیاست‌زدگی در کرمانشاه به‌شدت بر مسائل اجتماعی و اقتصادی تأثیرگذار بوده است. یکی از مهم‌ترین پیامدهای آن، تضعیف ظرفیت‌های اجتماعی و کاهش کیفیت حکمرانی در استان است. در این شرایط، حل مسائل پیچیده و چندوجهی استان که نیاز به سیاست‌های علمی، راهبردی و منسجم دارد، به تأخیر می‌افتد. این امر موجب تشدید نابرابری‌ها، افزایش شکاف‌های اجتماعی و تضعیف زیرساخت‌های اقتصادی می‌شود. در حالی که کرمانشاه یکی از استان‌های مرزی کشور است و از ظرفیت‌های بالقوه اقتصادی و فرهنگی برخوردار است، سیاست‌زدگی مانع از بهره‌برداری صحیح از این ظرفیت‌ها شده است.

 

برای تحلیل دقیق‌تر آسیب‌شناسی سیاست‌زدگی در کرمانشاه، باید به علل ریشه‌ای و ساختاری این پدیده توجه کنیم. از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری سیاست‌زدگی در این استان می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

الف. مسائل قومی و مذهبی به‌طور غیررسمی محور رقابت‌های سیاسی در کرمانشاه قرار گرفته‌اند. این امر باعث شده که سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه‌ای به‌جای آنکه بر اساس معیارهای علمی و منطقی پایه‌گذاری شوند، تحت تأثیر هویت‌های جمعی قرار گیرند. این ائتلاف‌ها، به‌جای آنکه موجب همگرایی اجتماعی شوند، بیشتر موجب تقویت رقابت‌های جناحی و کاهش همبستگی ملی می‌گردند.

 

ب. نبود نهادهای مدنی مستقل و علمی که قادر به تحلیل و ارزیابی سیاست‌ها از منظر جامعه‌شناسی سیاسی باشند، به‌طور فزاینده‌ای بر سیاست‌زدگی در کرمانشاه افزوده است. فقدان تحقیق و پژوهش‌های بنیادی و کاربردی در زمینه سیاست‌گذاری، موجب گسست بین ایده‌ها و عمل در سطح عمومی می‌شود.

 

ج. سیاست‌های اجرایی اغلب بر اساس منافع جناحی و نه نیازهای واقعی مردم طراحی می‌شوند. این مسأله موجب می‌شود که برنامه‌ها و تصمیمات کلان سیاسی در سطح عملیاتی اجرایی به شدت ناکارآمد و غیرمنطقی شوند.

 

برای مقابله با سیاست‌زدگی در استان، نیاز به تدوین سیاست‌گذاری‌های مبتنی بر شواهد و داده‌های علمی وجود دارد. این سیاست‌ها باید از تحلیل‌های دقیق اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای رسیدن به اهداف توسعه‌ای استفاده کنند که اهم آنها عبارتند از:

الف. باید از سیاست‌های مبتنی بر هویت‌های قومی و مذهبی، ضمن توجه به آنها، به سمت سیاست‌های همگرایانه و توسعه‌محور حرکت کرد. ایجاد اتحادهای ملی و منطقه‌ای که بر اساس منافع مشترک و توسعه پایدار شکل گیرد، می‌تواند به رهایی از سیاست‌زدگی کمک کند.

ب. تقویت دیالوگ بین گروه‌های اجتماعی و فرهنگی و نهادهای مدنی می‌تواند به کاهش رقابت‌های جناحی و منافع کوتاه‌مدت کمک کند و زمینه‌ساز همکاری‌های بلندمدت گردد.

ج. ابتنای سیاست‌های اجرایی حکمرانی بر اساس نیازهای واقعی مردم نه منافع جنایی نهادهای سیاسی جهت کارآمدسازی برنامه‌ها و تصمیمات کلان سیاسی در سطح عملیاتی و اجرایی.

د. نهادهای پژوهشی باید تقویت شوند تا فرآیندهای سیاست‌گذاری را بر اساس تحلیل‌های دقیق علمی هدایت کنند و از تأثیرگذاری نیروهای سیاسی و جناحی جلوگیری کنند.

سیاست‌زدگی در استان کرمانشاه یک پدیده ساختاری و پیچیده است که در آن سیاست به‌جای ابزاری برای حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی، به ابزاری برای رقابت‌های سیاسی و کسب قدرت تبدیل شده است. برای مقابله با این بحران مفهومی و تحقق توسعه پایدار، نیاز به سیاست‌گذاری‌های مبتنی بر شواهد و مشارکت گسترده نهادهای اجتماعی و علمی احساس می‌شود. تنها در این صورت است که می‌توان به تحقق توسعه پایدار، همبستگی اجتماعی و حکمرانی کارآمد در استان کرمانشاه امیدوار بود.

کیوان دارابخانی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.