سایه روشنِ بیسقفی در سرزمین زخمها؛
هشداری به سیاستگذاران درباره احتمال گسترش کانکسخوابی و سقفخوابی در کرمانشاه

احتمال بروز پدیدههایی همچون کانکسخوابی و سقفخوابی در استان کرمانشاه، نه تنها یک زنگ خطر برای نهادهای سیاستگذار و اجرایی، بلکه نشانهای هشداردهنده از فروپاشی تدریجی شبکههای حمایت اجتماعی در یکی از مناطق حساس و راهبردی کشور است. این پدیدهها از دل خلأ برنامهریزی، ضعف راهبردهای رفاهی و نبود ارادهی واقعی در لایههای مدیریت استانی سر برآوردهاند؛ جایی که مسئولان حوزهی مسکن، بیش از آنکه کارگزاران تحولساز و دغدغهمند عدالت فضایی و اجتماعی باشند، در نقش ناظران منفعل و گاه توجیهگران شرایط نامطلوب ظاهر شدهاند.
طی سالیان اخیر، ادارهکل راه و شهرسازی، بنیاد مسکن، شورای برنامهریزی استان و حتی مجموعهی فرمانداریها، با وجود اطلاع دقیق از وضعیت شکنندهی بازار مسکن در کرمانشاه و رشد روزافزون جمعیت حاشیهنشین، عملاً نتوانستهاند سیاستهای پیشگیرانهی مؤثر، پروژههای مسکن حمایتی هدفمند، یا حتی یک سامانهی اطلاعاتی دقیق از وضعیت خانوارهای فاقد مسکن تدارک ببینند. سیاستگذاریهایشان بیشتر در حد آییننامهها و مصوبات نمایشی باقی مانده و هیچگاه به سطح اقدام ملموس در میدان نرسیدهاند. شعاری بودن وعدههای توسعهی مسکن ارزان، بیتوجهی به زیستبوم فرهنگی و اقتصادی استان، و حتی واگذاری زمینهای مسکونی به گروههایی غیر از جامعهی هدف، عملاً نشان داده است که عدالت در تخصیص منابع و امکانات به حاشیه رانده شده است.
در میانهی این بیتوجهی، خانوارهای کمدرآمد، کارگران روزمزد، زنان سرپرست خانوار و بازنشستگان کمبضاعت، روز به روز بیشتر در معرض حذف از بازار مسکن قرار گرفتهاند. این وضعیت در حالی رخ میدهد که بسیاری از مدیران استانی هنوز در پی بهرهبرداری تبلیغاتی از پروژههایی هستند که یا اصلاً اجرا نشدهاند، یا در مراحل ابتدایی ماندهاند و یا آنقدر کند پیش میروند که عملاً پاسخگوی نیازهای فوری جمعیت هدف نیستند.
رفتارهای مدیریتی در کرمانشاه، بیش از آنکه مسئلهمحور و واقعبینانه باشد، گرفتار تعارفات اداری، ملاحظات سیاسی و بیعملی ساختاری است. جلسات به ظاهر پرشور و سخنرانیهای متظاهرانه، جایگزین اقدام میدانی، پایش وضعیت موجود و تدوین راهبردهای علمی شدهاند. از فقدان یک بانک اطلاعاتی جامع از خانوارهای فاقد مسکن گرفته تا نبود تحلیلهای آماری دقیق از تحولات بازار اجاره، همهچیز نشان میدهد که ما با مجموعهای از مدیرانی مواجهیم که یا قدرت ورود به عمق بحران را ندارند، یا ارادهای برای مواجهه جدی با واقعیتهای تلخ ندارند.
در چنین شرایطی، نهاد استانداری به عنوان رأس حاکمیت استانی و نهاد بالادستی حوزهی هماهنگی، باید نقشی راهبردی، مطالبهگرانه و حتی مداخلهگر ایفا کند. اما اگر همین نهاد نیز در گرداب بیبرنامگی یا انفعال فرو رود، آیندهای دور نیست که سیمای شهری کرمانشاه، با مظاهر آشکار فقر مسکن، کانکسخوابی، پشتبامنشینی و اقامتگاههای غیراستاندارد، دچار چهرهای جدید و بحرانزاتر شود؛ چهرهای که نهتنها شأن زیست انسانی را زیر پا میگذارد، بلکه امنیت اجتماعی را نیز به خطر میاندازد.
تأکید بر «احتمال» کانکسخوابی و سقفخوابی در کرمانشاه، از جنس هشدار است؛ هشداری که اگر همچنان با بیتفاوتی ساختاری، وعدههای بیپشتوانه و نشستهای بیثمر مواجه شود، به زودی به یک واقعیت روزمره بدل خواهد شد. اینک زمان آن فرارسیده که مدیران استانی حوزهی مسکن، از لاک عافیتطلبی و شعارزدگی خارج شوند و با بازاندیشی در سیاستهای اجرایی، مسیر را برای تدوین و اجرای یک نقشهی نجات مسکن در استان باز کنند؛ پیش از آنکه واژهی «خانه» برای هزاران کرمانشاهی، به رؤیایی دستنیافتنی بدل شود.
برچسب ها :بحران مسکن در کرمانشاه ، سیاستگذاری اجتماعی ناکارآمد ، عدالت فضایی و ناکامی نهادهای مسئول ، فقر مسکن و حاشیهنشینی ، کانکسخوابی و سقفخوابی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰