تاریخ انتشار : پنجشنبه 1 خرداد 1404 - 12:54
کد خبر : 6686

سیاست لاشه‌خواری و کفتارهای کمین‌نشین در میدان قدرت

سیاست لاشه‌خواری و کفتارهای کمین‌نشین در میدان قدرت
در روزگار بحران، چهره‌ها عوض می‌شوند؛ برخی وفادارتر، برخی خاموش، و برخی... منتظر لحظه‌ای برای دریدن. آن‌ها که در سایه می‌زیند و با افتادن بزرگان بر سر سفره می‌نشینند، نه مخالف‌اند و نه همراه؛ آنان لاشه‌خوارانی‌اند که در لایه‌های پنهان قدرت زاد و ولد می‌کنند. اکنون زمان شناخت این جماعت رسیده است.

در گستره‌ی پرفراز و نشیب سیاست، همواره پدیده‌هایی ظهور می‌کنند که نه از جنس تقابل آشکارند و نه در زمره‌ی مشارکت‌جویان صادق. اینان نه به ساختن می‌اندیشند، نه دل در گرو آرمان دارند، و نه در لحظات سرنوشت‌ساز بر سر پیمان می‌مانند. اینان را باید «کفتارهای سیاست» نامید؛ موجوداتی که تنها در لحظات لغزش و آسیب‌پذیری قدرت، سر از کمین‌گاه بیرون می‌آورند و بر پیکره‌ی زخمی مشروعیت چنگ می‌زنند.

 

در «نظریه ائتلاف‌های حمایتی» بازیگرانی تعریف می‌شوند که در ظاهر عضوی از بدنه‌ی گفتمانی قدرت‌اند، اما در بزنگاه‌ها، به‌جای حمایت از ساختار، به تضعیف آن مشغول می‌شوند. اینان، فاقد نقش تولیدی در گفتمان‌اند و تنها در هنگام زوال، فرصت می‌یابند تا سهم‌خواهی کنند.

 

سقوط گاه‌گاه یک شیر در میدان سیاست، امری محتمل است. اما همین سقوط، مجوزی برای لاشه‌خواری نیست. چرا که شیر، حتی در زمان زخم، همچنان حامل شأن نمادین خود در منظومه‌ی قدرت است.

 

کفتارهای سیاسی اما از این شأن بی‌بهره‌اند. منش آنان، بر پایه‌ی فرصت‌طلبی، بی‌ریشگی، و عادت به تغذیه از شکست دیگران استوار است. آنان در روزگار اقتدار، ساکت، خنثی یا حتی همدل‌اند، اما در زمانه‌ی بحران، با چهره‌ای حق‌طلب و ظاهرِ مشفق، به میدان می‌آیند. آن‌چه خطر این پدیده را دوچندان می‌کند، استتار آن در لفافه‌ی رفاقت، هم‌سنگری، یا دلسوزی‌ست.

 

از منظر نظریه «جریان‌های چندگانه» این کنشگران همان‌هایی‌اند که در پنجره‌های بحرانی، به‌جای اصلاح یا نجات، به تصاحب فضا می‌اندیشند. این سیاست‌ورزی انگلی، نه فقط نشانه‌ی ضعف اخلاق سیاسی، بلکه نشانه‌ی تهی‌شدن ساختارها از عناصر اصیل و متعهد است.

 

سیاست لاشه‌خواری، نشانه‌ای از زوال اخلاقی درون‌ساختاری و تهدیدی جدی‌تر از دشمنان بیرونی‌ست. چراکه خنجر شریک، گاه مرگبارتر از حمله‌ی خصم است.

 

در شرایطی که نظم سیاسی با چالش مواجه می‌شود، مهم‌ترین سرمایه‌ی آن، نه سازوکارهای قدرت، بلکه «پیوستگی وفاداران» و «صداقت هم‌سنگران» است. و اینجاست که شناخت کفتارها، بیش از شناخت دشمن، اهمیتی حیاتی می‌یابد.

 

امروز بیش از همیشه، سیاست نیازمند پالایش از لاشه‌خواران است؛ آنان که نه از تبار شجاعت‌اند، نه از تبار تعهد. آنان که تنها در لحظه‌ی ضعف، نقاب از چهره برداشته و حقیقت منفعت‌طلبانه‌ی خویش را برملا می‌سازند.

 

و این‌گونه است که می‌توان گفت:

در سیاست، سقوط یک قدرت، پایان راه نیست؛ اما تسلیم آن به کفتارها، آغاز یک انحطاط بی‌بازگشت خواهد بود.

تا زمانی که نظام‌های سیاسی، صف یاران حقیقی را از لاشه‌خواران تشخیص ندهند، در بزنگاه‌ها نه با دشمنان رسمی، بلکه با فروپاشی درونی ناشی از خیانت‌های مزمن مواجه خواهند شد. پالایش میدان سیاست از کفتارهای کمین‌نشین، نه انتقام‌جویی، که ضرورتی راهبردی برای بقاء شأن و استمرار قدرت ملی‌ست. امروز، زمان ایستادن در برابر آنان است، پیش از آن‌که دیر شود.

کیوان دارابخانی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 6 در انتظار بررسی : 6 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.