آینده جنگ ایران و اسرائیل/ از نبرد موشکها تا بازتعریف معادله قدرت در خاورمیانه

✍️کیوان دارابخانی
ورود ایران و رژیم صهیونیستی به مرحلهای از تقابل مستقیم، بهمثابه یک گسل راهبردی در نظم سنتی امنیت منطقهای است که پیشدرآمد آن نه در خاکریزهای متعارف، بلکه در عمق ذهن بازیگران جهانی شکل گرفته است. این رویارویی، برخلاف تصور سطحینگر از یک نبرد نظامی کلاسیک، واجد ماهیتی چندلایه و پیچیده است که در آن، مرز میان «جنگ» و «بیثباتسازی گسترده» عملاً مخدوش شده است.
آنچه اکنون رقم میخورد، صرفاً تبادل آتش یا نمایش قدرت نیست؛ بلکه روندی تدریجی از فرسایش بازدارندگی و اختلال در توازن درونی دشمن است. استمرار درگیریهای موشکی، تهدیدات گسترده پهپادی، و ناتوانی رژیم صهیونیستی در بازتولید تسلیحاتی سریع، نشانهای از آغاز یک مرحله تقابلی با افق نامتقارن است که در آن، استمرار نهتنها وابسته به قدرت آتش، بلکه مشروط به حفظ تابآوری اجتماعی، انسجام سیاسی، و کارآمدی ساختار امنیتی است. در این میان، ایران توانسته است با بهرهگیری از مختصات خاص ژئوپلیتیکی، عمق استراتژیک خود را در دو پهنه فیزیکی و روانی تثبیت کرده و دامنه تهدید را از مرزهای سرزمینی به عمق تصمیمسازی دشمن بکشاند.
در سطح میدانی، ناتوانی رژیم صهیونیستی در تحمل یک جنگ فرسایشی بدون حمایت بیقید و شرط آمریکا، بهویژه در شرایطی که شکاف داخلی و بحران مشروعیت دولت به بالاترین سطح رسیده، مسیر تحلیلگران را به سمت این پیشبینی سوق داده که اسرائیل در صورت تداوم فشار، وارد چرخهای از فروپاشی تدریجی ظرفیت بازدارندگی خواهد شد. تجربه اخیر در کاهش ذخایر پدافندی و هشدارهای بینالمللی درباره اتمام موشکهای هتز، خود گواهی است بر شکنندگی ساختار دفاعی رژیمی که روزگاری بر برتری هوایی و اشراف اطلاعاتی خود میبالید.
در سوی دیگر، ایران، با تسلط بر میدان نبرد ذهنی، از «انتظار تهاجم» یک کنش استراتژیک ساخته و با زمانبندی دقیق، نقش بازدارندگی فعال را با کنشگری تهاجمی در هم آمیخته است. این روند، شکلی از جنگ ترکیبی را رقم زده که لزوماً نیازمند یک شلیک فیزیکی نیست؛ بلکه با سایش روانی مستمر و ایجاد اختلال در محاسبات دشمن، مسیر تصمیمگیری را برای تلآویو به میدان مین بدل کرده است.
تأثیر این نبرد فراتر از دو بازیگر اصلی است. اختلال در صادرات گاز، بیثباتی بازار انرژی، و تشدید فشار بر کشورهای همپیمان با رژیم صهیونیستی در منطقه، نشان میدهد که جنگِ امروز، بهجای «مرکز»، بر پیرامون اثر میگذارد. کشورهایی چون مصر، اردن و حتی امارات، اکنون بیش از آنکه بازیگر مستقیم نبرد باشند، درگیر تبعات آنند. اثر دومینویی این وضعیت در ساختارهای حکمرانی، مشروعیت سیاسی، و حتی امنیت غذایی قابل انکار نیست.
در سطح جهانی، این جنگ، بیش از هر چیز به آزمونی برای اعتبار ساختارهای امنیت جمعی بدل شده است. واکنش محافظهکارانه ناتو، تردید اروپا، و سکوت محاسبهگرانه قدرتهایی چون چین و روسیه، همگی مؤید آن است که موازنهسازی آینده در خاورمیانه، دیگر تابع صرف مناسبات غربی نیست. ایران با ابتکار عمل در بازتعریف «میدان بازی»، توانسته نهتنها قواعد رویارویی را بازنویسی کند، بلکه خطوط قرمز سنتی را نیز به نفع خود جابهجا کند.
در افق آینده، هرگونه تصور از پایان این جنگ بهمثابه یک توافق سیاسی صرف، دچار سادهانگاری راهبردی است. آنچه تداوم خواهد یافت، نه لزوماً شعلههای آتش مستقیم، بلکه بازتوزیع قدرت، بازتعریف اتحادها، و تحکیم نظم جدیدی است که در آن، ایران دیگر یک بازیگر انفعالی یا محصور در مرزها نیست؛ بلکه کنشگری با قابلیت تولید هزینه در ژرفای دشمن، در عرصههای همزمان زمینی، روانی و اقتصادی است.
برچسب ها :ایران و جنگ ترکیبی منطقهای ، بازتعریف نظم امنیتی خاورمیانه ، فرسایش راهبردی رژیم صهیونیستی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰