تاریخ انتشار : سه شنبه 26 فروردین 1404 - 23:08
کد خبر : 6185

ایستاده بر زمینِ خود؛ نه در انتظار لبخندِ دیگری

ایستاده بر زمینِ خود؛ نه در انتظار لبخندِ دیگری
در روزگاری که میدان سیاست جهانی آکنده از بازی‌های ادراکی و مانورهای تاکتیکی است، عقلانیت ملی ایجاب می‌کند که مسیر حرکت بر پایه‌ توان داخلی، محاسبه‌ سرد و دوری از شرطی‌سازی افکار عمومی ترسیم شود. نه افراط در امیدواری، نه غرق شدن در بدبینی؛ بلکه ایستادن بر زمین واقعیت و اعتماد به ظرفیت‌های خود، کلید عبور از پیچ‌های پرپیچ‌و‌خم دیپلماسی است. آن‌جا که لبخند دیگران تفسیرهای چندگانه دارد، باید بر توان خویش تکیه زد.

در مواجهه با پدیده‌های پیچیده و درهم‌تنیده‌ دنیای امروز، آنچه اهمیت می‌یابد، توانایی بازخوانی دقیق و بی‌تعصب از شرایط موجود است. ظرفیت‌های ملی، زمانی به فعلیت می‌رسند که نگاه‌ها معطوف به درون باشد و تصمیم‌سازی‌ها بر پایه‌ تحلیل‌های واقع‌گرایانه، بدون وابستگی مطلق به متغیرهای برونی صورت گیرد.

 

گاهی در فرآیند تعاملات بیرونی، نشانه‌هایی ظاهر می‌شود که می‌تواند احساس امید یا نگرانی برانگیزد. اما اگر این نشانه‌ها مبنای تصمیم نهایی قرار گیرند، ممکن است حرکت‌ها دچار نوسان و تأخیر شوند. از این رو، حفظ تعادل شناختی در برابر پیام‌های دوپهلو و رفت‌و‌برگشتی از اهمیت بالایی برخوردار است. آنچه نیاز است، یک نوع خویشتن‌داری ذهنی و در عین حال، آمادگی عملی است؛ آمادگی‌ای که بتواند در لحظه‌ مقتضی، به‌دور از هیجان، واکنش مناسب را رقم بزند.

 

تعاملات خارجی، در اغلب موارد، با منطق چانه‌زنی و بازی‌های ادراکی شکل می‌گیرد. این واقعیت، ضرورت نگاه ترکیبی را بیشتر می‌نمایاند. یعنی نه صرفاً تحلیل نیت‌ها، بلکه تحلیل الگوهای رفتاری، سبک‌های تکرارشونده، و تغییرات زبان و لحن. آنچه در ظاهر یک عقب‌نشینی است، می‌تواند یک مانور برای دستیابی به امتیاز بیشتر در مرحله بعد باشد. به‌همین‌سان، هر پیشرفتی نیز الزاماً نشانه‌ گشایش قطعی نیست.

 

در چنین شرایطی، تنظیم انتظارات اجتماعی و روانی، یکی از مهم‌ترین مسئولیت‌های نهادهای تصمیم‌ساز است. زیرا شرطی‌سازی افکار عمومی به یک مسیر خاص، چه در جهت امید مطلق و چه در جهت یأس کامل، موجب می‌شود امکان بازیگری هوشمندانه و چندلایه محدود گردد. نگاه‌های افراطی و مطلق‌گرا، چه در قالب خوش‌بینی و چه بدبینی، هر دو قدرت مانور ذهنی را کاهش می‌دهند. آنچه کارآمدتر است، اتخاذ موضعی متعادل اما آگاه است؛ موضعی که هم در لحظه تحلیل کند و هم در مسیر، پایداری داشته باشد.

 

در سطح کلان، نیاز به تفکیک میان تصمیم‌سازی و اجرا نیز وجود دارد. هر راهبردی، زمانی مؤثر واقع می‌شود که در امتداد زنجیره‌ عمل، از پیگیری و پایش لازم برخوردار باشد. نهادهایی که تنها بر صدور فرمان‌ها اکتفا می‌کنند، در عمل با فروکاست کارکرد مواجه می‌شوند. مدیریت اثربخش، آن است که بتواند اطمینان حاصل کند که انرژی تصمیم، تا پایین‌ترین سطوح اجرایی، به شکل اصیل منتقل می‌شود.

 

در پایان، ظرفیت‌های درونی، اعم از منابع انسانی، خِرَد مدیریتی و انرژی‌های نهفته اجتماعی، بزرگ‌ترین پشتوانه برای عبور از وضعیت‌های پیچیده هستند. هرگاه اراده‌ جمعی با انسجام، هم‌فکری و اعتماد به مسیرهای مشخص همراه شود، امکان ساخت آینده‌ای قابل اتکا نیز فراهم خواهد شد.

کیوان دارابخانی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.