از تنش تا توازن/ چشمانداز تازه سیاست منطقه

✍️ کیوان دارابخانی
در بحران اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، واکنش بازیگران منطقهای و فرامنطقهای تصویری پیچیده و در عین حال روشنی از تغییر در محاسبات ژئوپلیتیکی و رویکردهای استراتژیک آنان ارائه داد. این رویداد، آزمونی بود برای سنجش میزان بلوغ سیاسی، واقعگرایی و توانایی مدیریت بحران در میان کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین قدرتهای بزرگ جهانی مانند روسیه و کشورهای عضو ناتو. در این بحران، هر کدام از این بازیگران بر مبنای منافع ملی، ثبات داخلی و موقعیت ژئوپلیتیکی خود، واکنشهایی اتخاذ کردند که نشاندهنده تحولی عمیق در نحوه سیاستورزی بینالمللی است.
کشورهای عربی به ویژه حوزه خلیج فارس که طی سالهای اخیر با امضای توافقهای موسوم به «صلح ابراهیم» روابط خود را با رژیم صهیونیستی عادیسازی کردهاند، در این منازعه رویکردی محافظهکارانه اتخاذ کردند. این کشورها به جای ورود مستقیم یا حمایت آشکار از هر یک از طرفین، ترجیح دادند رویکردی محتاطانه و موازنهجویانه داشته باشند که بیش از هر چیز متکی بر حفظ ثبات اقتصادی، امنیت داخلی و بقا سیاسی بود. بازارهای مالی این منطقه نیز به وضوح نسبت به اعلام آتشبس واکنش مثبت نشان دادند؛ رشد شاخصهای بورس عربستان، امارات، قطر و دیگر مراکز مالی گواهی بر این واقعیت است که آرامش و امنیت، اولویت محوری بازیگران اقتصادی و سیاسی منطقه است و هرگونه بیثباتی یا کشمکش، تهدیدی جدی برای برنامههای توسعهای و سرمایهگذاریهای کلان آنها به حساب میآید. این کشورها ضمن حفظ ارتباطات اطلاعاتی و دیپلماتیک پنهان یا نیمهمستقیم با اسرائیل، با احتیاط فراوان از مداخله مستقیم پرهیز کردند، چرا که هزینههای احتمالی آن را نه تنها در عرصه داخلی بلکه در کل منطقه بسیار سنگین میدیدند.
در همین حال، واکنش روسیه، کشورهای عضو ناتو و کشورهای اروپایی نیز از پیچیدگی و واقعگرایی عمیقی برخوردار بود. روسیه که بهعنوان بازیگری کلیدی در خاورمیانه همزمان روابط متقابل با ایران، اسرائیل و برخی کشورهای عربی را حفظ میکند، از مداخله آشکار خودداری و در عوض سیاستی خنثی و میانجیگرانه پیش گرفت. مسکو در شرایطی که با بحران اوکراین و تحریمهای گسترده روبهرو است، تلاش میکند از باز شدن جبههای جدید در خاورمیانه اجتناب کند و به حفظ تعادل و جلوگیری از گسترش دامنه تنشها بپردازد. این سیاست با درک دقیق از اهمیت حفظ روابط با اسرائیل به منظور منافع نظامی و سیاسی در سوریه و همچنین حفظ روابط استراتژیک با تهران برای مقابله با نفوذ ناتو همراه است.
در سوی دیگر، کشورهای اروپایی و اعضای ناتو، در حالی که مواضع رسمی خود را بر حمایت از حق دفاع اسرائیل متمرکز کردند، عملاً از مداخله مستقیم پرهیز نمودند. این احتیاط به دلایلی چون وابستگی اقتصادی به انرژی منطقه، ترس از افزایش مهاجرت و افراطگرایی، و فشارهای اجتماعی و اقتصادی داخلی، قابل فهم است. ناتو نیز با تمرکز بر بازدارندگی در برابر روسیه در شرق اروپا، از گسترش دامنه نظامی به خاورمیانه خودداری کرد، بهویژه که دیدگاههای متفاوت اعضا نسبت به ایران و اسرائیل انسجام این سازمان را برای ورود به بحران محدود میسازد.
بهطور کلی، رفتار بازیگران عرب، روسیه و غرب در این بحران نشان میدهد که دیگر شعارهای ایدئولوژیک یا تعهدات تاریخی به تنهایی تعیینکننده سیاستگذاری نیستند. آنچه محور تصمیمگیریها قرار گرفته، عقلانیت استراتژیک، حفظ ثبات داخلی، مدیریت ریسکهای اقتصادی و سیاسی، و تلاش برای پرهیز از درگیری مستقیم و هزینهزا است. در این منطق جدید، کشورها با محاسبات دقیق و سنجیده تلاش میکنند با کمترین هزینه بیشترین سود و امنیت را برای خود فراهم آورند. این تحول در سیاستورزی منطقهای و بینالمللی، بازتابدهنده یک واقعگرایی محتاطانه و موازنهجویانه است که مسیر پیشروی قدرتها را در بحرانهای آینده شکل خواهد داد.
برچسب ها :امنیت منطقهای ، خاورمیانه ، سیاست بینالملل
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰