حافظهی افتتاحی کوتاهمدت؛ تکرار آیینهای نمادین برای فراموشی جمعی

✍️ کیوان دارابخانی، پژوهشگر حقوق عمومی
پدیدهی «حافظهی افتتاحی کوتاهمدت» استعارهای است از نوعی رفتار سازمانی مبتنی بر نمایشگرایی اداری و فراموشی جمعی هدفها.
در این الگو، مدیران به جای تمرکز بر بهرهوری نهایی طرحها،
به مناسک رسانهای افتتاح دلخوش میکنند؛ مناسکی که در آن، قیچی مهمتر از کارآیی و روبان سرخ مهمتر از زیرساخت است.
این حافظهی کوتاهمدت، حاصل نوعی اختلال در فهم «زمان مدیریتی» است؛
جایی که مدیر، گذشته را با آیین افتتاح جبران میکند و آینده را با وعدهی افتتاح بعدی گرو میگذارد.
نتیجه، تداوم چرخهای از طرحهای چندباره افتتاحشده است که در ظاهر، پیشرفت را تداعی میکنند اما در عمق، نشانهی ناپایداری تصمیم و گسست برنامهریزی هستند.
از منظری چنین رفتارهایی ریشه در نیاز به مشروعیتسازی لحظهای دارند.
مدیران در فقدان حافظهی عملکردی بلندمدت، به «رخدادسازی» روی میآورند؛
رخدادهایی که ذهن افکار عمومی را برای چند روز درگیر میکند و سپس در هیاهوی خبرهای جدید فراموش میشود.
در واقع، افتتاحهای مکرر به «آرامبخش رسانهای» دستگاههای ناکارآمد بدل شدهاند.
از سوی دیگر، این شوافهای نمادین، نوعی نقض شفافیت آماری نیز هستند.
وقتی یک پروژه چند بار افتتاح میشود، مرز میان پیشرفت واقعی و تکرار تبلیغاتی از بین میرود.
به همین دلیل، شاخص «اعتماد عمومی به اعلام رسمی طرحها» در چنین فضاهایی به شدت کاهش مییابد.
مردم وقتی میبینند یک جاده، یک پل یا یک تصفیهخانه در سه دولت و پنج مدیر افتتاح میشود،
دیگر باور ندارند چیزی بهراستی تغییر کرده باشد؛ بلکه صرفاً «دوربینها عوض شدهاند.»
از منظری دیگر حافظهی افتتاحی کوتاهمدت، نشانهی بحران معنای توسعه است.
وقتی توسعه در سطح نمادها متوقف میشود، حافظهی جمعی جامعه نسبت به «پایان پروژه» کرخت میگردد.
مردم یاد میگیرند که پایان هیچ طرحی واقعی نیست و هر آغاز، تکرار یک آغاز قبلی است.
در این چرخهی معیوب، حتی واژهی «افتتاح» از معنا تهی میشود؛ همانگونه که واژهی «خدمت» در تکرار شعارها رنگ باخته است.
از این منظر، نخستین گام در اصلاح این وضعیت، بازگشت به حافظهی عملکردی بلندمدت است؛
یعنی ایجاد سازوکاری شفاف برای ثبت و ارزیابی میزان واقعی پیشرفت طرحها،
تا هر افتتاح، فقط یکبار و در نقطهی تحقق واقعی رخ دهد، نه هر زمان که نیاز به تیتر خبری احساس شد.
حافظهی افتتاحی کوتاهمدت را باید نشانهی یک بیماری عمیقتر دانست:
بیماری نظام اداریای که میان «کارکرد» و «کارنما» تمایز قائل نیست.
تا زمانی که مدیران، دوربین را جایگزین مردم و روبان را جایگزین نتیجه میکنند،
هیچ افتتاحی پایدار نخواهد بود و هیچ پروژهای، تمام نخواهد شد.
برچسب ها :افتتاحهای تکراری ، مدیریت نمایشی ، نقد عملکرد مدیران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰