سپیدیِ بیکران؛ جهادگران گمنام در دل طوفان

برف، همچون پرستویی خاموش و بیصدا، در آسمان میرقصد و زمین را در انجماد خود میفشارد. در این سکوت گاه هولناک و در این سپیدیِ بیکران، مسیری که به مقصد میرسد، دیگر تنها یک راه نیست؛ بلکه معبری است پر از چالشها، خطرها و امیدهایی که گمشدهاند. در این میان، جهادگران گمنامِ راهداری، لباسهای نارنجیشان همچون شعلههایی کوچک در دل طوفان میدرخشند. این رنگ روشن، نه تنها نشانهای از ایمنی، که تجسمی از فداکاری و تلاش بیوقفه است.
آنها در دل برف و سرما، همچون نگهبانانی بیادعا، در تلاشاند تا راهها را گشوده نگاه دارند. در زمانی که طبیعت بر مسیرها حاکم میشود و حتی شبها نیز تیرهتر از همیشه به نظر میرسند، این جهادگران گمنام، با دستانی که از سرمای سخت طبیعت شکسته نمیشود، نه تنها جادهها را از یخ و برف پاک میکنند، بلکه روح امید را در دل مسافران بیدار میسازند.
آنان، به هیچ وجه در کانون توجه نیستند. گمناماند و همچنان بیادعا عمل میکنند. اما در واقع، تلاشهایشان نه تنها در خدمت تسهیل عبور و مرور، که در خدمت به بشریت است. چرا که در تاریکی شبهای زمستان، وقتی هیچکس نمیداند چه کسی جادهها را باز میکند، و چه کسی بار سنگین مشکلات را بر دوش میکشد، تنها رد نارنجیِ ماشینهای راهداری است که از دل سپیدیِ بیپایان عبور میکند و نور را به جادهها میآورد.
این جهادگران، همچون سربازان در میدان جنگ، در برابر طوفان و برف میایستند. اما نبردشان نه برای خود، بلکه برای حفظ امنیت و سلامت جامعه است. در زمانی که طبیعت از هر طرف حمله میکند، آنها با شجاعت و همت، راه را از میان سختیها میگشایند و به ما یادآوری میکنند که در تاریکترین لحظات، انسانیت و فداکاری است که روشنی میآفریند.
کیوان دارابخانی
برچسب ها :برف ، راهداران ، سپیدی ، کیوان دارابخانی ، نارنجی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰