بیسوادی رسانهای و سیاسی؛ از مصرفکنندهی منفعل تا ابزار راهبردی قدرت

در عصر ارتباطات و جنگهای شناختی، سواد رسانهای و سواد سیاسی دو مؤلفه کلیدی برای تفکر انتقادی و درک صحیح از فرآیندهای قدرت و جریانهای خبری هستند. در غیاب این مهارتها، مخاطب به مصرفکنندهای منفعل در مواجهه با بمباران اطلاعاتی تبدیل شده و در دام دستکاری شناختی، عملیات روانی و تکنیکهای اقناع رسانهای گرفتار میشود.
سواد رسانهای به معنای توانایی تحلیل گفتمانهای خبری، تشخیص کدهای ایدئولوژیک پنهان در پیامها، شناسایی راهبردهای اقناع و درک نقش چارچوببندی اطلاعات در مهندسی افکار عمومی است. رسانهها با استفاده از تکنیکهایی همچون برجستهسازی، حذف گزینشی، القای پیشفرضهای شناختی و روایتسازی هدفمند، نهتنها محتوا بلکه نحوهی ادراک واقعیت را مدیریت میکنند. بدون این سطح از آگاهی، فرد در معرض پروژههای هدایت افکار قرار گرفته و ناخودآگاه در زمین بازی صاحبان قدرت ایفای نقش خواهد کرد.
از سوی دیگر، سواد سیاسی شامل شناخت مکانیسمهای حکمرانی، تحلیل سازوکارهای تصمیمگیری قدرت، بررسی الگوهای نفوذ گروههای ذینفوذ، درک سیاستگذاریهای عمومی و توانایی تفکیک بین سیاستهای راهبردی و تبلیغات سیاسی است. در جهانی که بازیگران سیاسی از ابزارهای رسانهای برای مشروعیتبخشی به سیاستهای خود استفاده میکنند، نداشتن سواد سیاسی جامعه را به مجموعهای از رأیدهندگان هیجانی و کنشگران غیرتحلیلگر تبدیل میکند که در معرض مهندسی انتخابات، تبلیغات رسانهای و تأثیرگذاری شناختی قرار میگیرند.
مشکل زمانی دوچندان میشود که افرادی در این حوزهها خود را متخصص و صاحبنظر معرفی میکنند، در حالی که تنها ظاهر این حوزهها را میشناسند و عملاً فاقد عمق آگاهی و تحلیلهای علمی و تخصصی هستند. این افراد که ممکن است خود را بهعنوان خبرنگار، تحلیلگر یا استاد در این حوزهها معرفی کنند، با ارائه تحلیلهای سطحی و تکراری، آسیب بیشتری به جامعه وارد میکنند. زیرا اینگونه افراد نه تنها به گسترش اطلاعات نادرست و ناقص میپردازند، بلکه با ایجاد احساس توهم تخصص و اطمینان کاذب، افراد را به فریب و گمراهی سوق میدهند.
بیسوادان رسانهای و سیاسی در یک دایره بسته از بازتولید کلیشههای تبلیغاتی و مصرف بیواسطهی روایتهای مسلط گرفتار میشوند. آنها بدون آنکه خود بدانند، به ابزار بازنشر پیامهای جهتدار تبدیل شده و در فرآیند سیاستورزی، نه بهعنوان یک کنشگر مستقل، بلکه بهمثابه مهرهای در پازل راهبردی قدرت ایفای نقش میکنند.
در چنین شرایطی، دستیابی به سواد رسانهای و سیاسی دیگر صرفاً یک مهارت فردی نیست، بلکه ضرورتی راهبردی برای بقا در فضای اطلاعاتی عصر جدید است. جامعهای که فاقد این مهارتها باشد، نه در تولید معنا نقشی ایفا خواهد کرد و نه در فرآیندهای سیاسی به کنشگری آگاهانه دست خواهد یافت. در نهایت، آنکه به ابزار تحلیل مجهز نباشد، محکوم به آن است که تحت سلطه روایتهای ازپیشطراحیشده باقی بماند، بیآنکه بداند چگونه و توسط چه سازوکاری، واقعیت ذهنیاش مهندسی شده است.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰